مردم مظلوم سوادكوه ، سكوت مي كنند امامسئولين ذي نفوذ استان تهران كه از سوي دولت عدالت محور حمايت مي شوند ، فرياد مي زنند.

دولت نهم با شعار عدالت شروع كرد ، با شعاري كه دنيا را تكان داد ، با شعاري كه حضرت علي (ع)آن را سرمشق زندگي اش قرار داد، با شعاري كه مقدس است و صحبت از عدالت كه مي شود تن آدم مي لرزد اما اگرنگاهي گذرا به بعضي از عمكرد لايه هاي زيرين اين دولت عدالت محور بيندازيم مي بينيم كه مديران به ظاهر عدالت محور نه تنشان مي لرزد و نه عدالت برايشان مقدس است و نه ... .

شهرستان سوادكوه كه سالهاي پيش و دهه هاي قبل كه مانند سرو بلندي قد كشيده بود، مانند انساني تنومند بزرگ شده بود امروز آنقدر تحقير شد ، آنقدر كتك خورد ، آنقدر دست و پايش را شكستندكه در سن جواني پير شده است. آن انسان تنومند كه آن روزها هم خرج خودش را مي دادو هم خرج همسايه ها را امروز براي يك لقمه نان دست گدايي دراز مي كند آي سوادكوه تو پير نشده اي ، پيرت كرده اند .

همه آنچه را كه در سوادكوه گذشت سندي است كه بر حقيقت حرفهايم دلالت دارد . مگرنه اينكه البرز مركزي شاهرگ حياتي سوادكوه قطع شد و اين انسان تنومند به فلاكت افتاد.

مگر نه اينكه درسالهاي نه چندان دور اقتصاد منطقه در اثر گردش چرخ اشباع تراورس و چوب فريم و كارخانجات مشابه مي چرخيد و امروز به ويرانه اي تبديل شده است.ا

مروز به جاي اينكه نان و آب از اين كارخانجات در بيايد فقر و بدبختي بالا مي آيد. آري سوادكوه ديگر چاق نيست ، ديگر فربه نيست ،نحيف و لاغر شده است ،ديگر هيچ قدرتي ندارد و شرايط براي هجوم سود جويان به سمت سوادكوه فراهم شده است.

گردنه گدوك سالهاي سال است كه با نام سوادكوه زنده است و از سال 1345 بر اساس اسناد موجود به نام سوادكوه درثبت اسناد ثبت شده است. كليه ساختمانهاي اعياني ايستگاه راه آهن گدوك و انبار مواد محترقه و درمانگاه ايستگاه گدوك از ثبت شاهي سابق به نام سوادكوه سند صادر شده است.

حدود سال 1352 كه جاده تهران – شمال آسفالت شد راهدارخانه گدوك با توجه به برفگير بودن منطقه كه نقش بسيار مهمي دراين محور داشته با مديريت اداره راه و ترابري سوادكوه استقرار يافته و تاکنون به منطقه خدمات ميدهد . نا گفته نماند حتي بيشتر مواقع خدمات پليس سوادكوه و راهدار خانه گدوك تا نزديكي فيروزكوه نيز صورت مي گيرد و در حال حاضر خدمات برق رساني و كارهاي منابع طبيعي در گدوك نيز زير نظر ادارا ت سوادكوه انجام مي شود.

در ادامه اقدامات خدماتي كه از طريق ادارات شهرستان سوادكوه در گردنه گدوك انجام مي گردد پايگاه امدادي هلال احمر نيز كه به نام سوادكوه ثبت و سند دارد احداث گرديد. في المجموع همه اتفاقات و مدارك موجود بر مالكيت شهرستان سوادكوه در گردنه گدوك دلالت دارد اما وقتي جايي كه بحث قدرت هست و زور گويي ديگر مالكيت معنايي ندارد و هويت واقعي اش را از دست مي دهد.

آنچه را كه بر اساس شواهد بر مي آيد در دولت عدالت محور مالك واقعي كسي است كه زور بيشتري دارد. با آنكه مسئولين استان تهران مي دانند كه گردنه گدوك مال سوادكوه هست و امروز به عنوان يكي از مناطق استراتژيكي و مهم مطرح مي باشد خودشان را به ندانم كاري مي زنند و انگار تازه گدوكي بوجود آمده و به آنها تحويل داده اند.

فكر مي كنند گدوك فرزندي بوده كه استان تهران آن را زاييده و تازه پدر و مادرش پيدا شده اند و هيچ كس حتي حق بوس دادن به اين بچه را ندارد.ن ه آقاگدوك فرزند سوادكوه هست و بدست مردان سوادكوه بزرگ شده است.

فرمانداري فيروزكوه در اطلاعيه اي اخيرا از سرمايه گذاران طي فراخواني دعوت كرده تا با شرايط ويژه در گردونه گدوك ساخت و ساز كنند و براي صدور پروانه به اين فرمانداري مراجعه تا ازتخفيف ويژه برخوردار شوند..

هنوز برادري ثابت نشده ارث تقسيم مي كند.به لحاظ اينكه مسئولين استان پايتخت از نفوذ بيشتري برخوردار هستند و سوادكوه دستش به جايي بند نيست و صدايش هم به جايي نمي رسد مسئولين استان تهران يك سويه عمل مي كنند و با استدلال هايي كه تنها براي خودشان توجيه پذير است و در مالكيت گردنه گدوك وجاهت قانوني نداردبا استناد به اين اسناد و مدارك بدون در نظر گرفتن اين همه مدارك شهرستان سوادكوه كه بر مالكيت در گردنه گدوك دلالت دارد به نفع خودشان با حمايت مسئولين ارشد كشوري راي صادر و اصرار بر اجراي آن دارند.

استان تهران به داد گاهي مي رود كه هم قاضي ، هم شاكي و هم متشاكي خودش مي باشد و آنقدر جرات پيدا كرده كه كاركنان راهدارخانه گدوك را كه از بچه هاي سوادكوه مي باشند شبانه مورد حمله قرار داده، دست و پاي آنها را بسته و تهديد كرده كه اگر از فردا سر كار حاضر شوند هر شب همين آش هست و همين كاسه .

مي خواهي بخور مي خواهي نخور. تا چشم بر ميگرداني تابلو هاي سوادكوه را از جا مي كنند، اسم مازندران و سوادكوه را به عناوين مختلف از روي تابلو پاك مي كنند و هزار مدل كار ديگر كه از مسئولين استان پايتخت كه مظهر ادب ، متانت و شخصيت مي باشند بعيد به نظر مي رسد.

بر و بچه هاي سوادكوه كه سالها در اين منطقه زحمت كشيده اند ودر بسياري از مواقع جانشان را در روزها و شب هاي بوراني و برف به خطر انداخته اند تا جان مسافران را نجات دهند امروز موردبي حرمتي از سوي مديران استان پايتخت قرار مي گيرند.

راست گفته اند دزد پر رو يقه صاحب خانه را هم مي گيرد. سوادكوه لاغر و نحيف امروز تكه تكه هم مي شود.مدتي پيش چشمه روضيه و خطير كوه را به استان سمنان داده اند ، حالا گدوك را به استان تهران ، فردا چه مي شود خدا مي داند.سوادكوه كوچك شده است شبيه بچه اي خرد سال. آقاي ... بچه كه زدن ندارد. مردم مظلوم سوادكوه هي سكوت مي كنند امامسئولين ذي نفوذ استان تهران كه از سوي دولت عدالت محور حمايت مي شوند هي فرياد مي زنند.

روح الله عالي